سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که کرده وى به جایى‏اش نرساند ، نسب او را پیش نراند . [ و در روایت دیگرى است : ] آن که گوهر خویشش از دست شود ، بزرگى تبار وى را سود ندهد . [نهج البلاغه]

هفته نامه جوانان خسروشهر

صمد خان مراغه ای( شجاع الدوله) هنگام قلع وقمع مشروطه خواهان تبریز چندین لشکر کشی نیز به خسروشاه می کند و در یکی از این یورشها چند تن از مشروطه چی های خسروشاه از جمله سید غفار حکیم قصبه خسروشاه را دستگیر و با غل و زنجیر روانه تبریز می کند.پسر خردسال سید غفار نیز با پدر زندانی و در زیر یک غل بودند..چند روز بعد فرزند سید غفار در زندان به دیفتری مبتلا... می شود.سید هر چه التماس و زاری می کند که فرزند بیمار او را از زندان آزاد کنند تا شاید بهبود یابد ولی ترتیب اثر نمی دهند.

سید غفار ،به ضیاء خان ندیم شجاع الدوله نیز متوسل می شود.ضیاءخان نزد شجاع الدوله می رود و وساطت می کند،اما باز هم نتیجه ای نمی بخشد.سید غفار حاضر می شود هزار تومان از تجار تبریز وخسروشاه قرض کرده و به شجاع الدوله بدهد تا کودک بیمار او را آزاد کند و ضیاءخان این پیشنهاد را به شجاع الدوله منعکس می کند،اما باز هم نمی پذیرد.
ضیاء خان به شجاع الدوله می گوید:قربان آخر خدایی هست،پیغمبری هست،ستم است که پسری درکنار پدر در زندان بمیرد.اگر پدر گناهکار است ،پسر که گناهی ندارد
شجاع الدوله پاسخ می دهد : در مورد این مرد چیزی نگو که من،نظم مملکت را به هزار تومان رشوه سید غفار نمی فروشم.
همان روز پسر خردسال سید غفار در زندان در برابر چشمان اشکبار پدر جان می سپارد.دو سه روز پس از این ماجرا یکی از پسرهای شجاع الدوله به دیفتری دچار می شود.هر چه حکیمان برای مداوای او تلاش می کنند اثری نمی بخشد.به دستور شجاع الدوله هزار گوسفند در آن روزها پی در پی قربانی می کنند و به فقرا می بخشند اما نتیجه ای نمی دهد و فرزند شجاع الدوله جان می دهد.
شجاع الدوله در ایام عزای پسر خود،در نهایت اندوه بسر می برد.درهمین ایام روزی ضیاءخان وارد اتاق شجاع الدوله می شود.و او را با حالی پریشان وبه گریه افتاده می بیندشجاع الدوله با صدایی بلند می گوید:((ضیاء!باور کن که نه خدایی هست و نه پیغمبری!والا اگر من قابل ترحم نبودم و دعای من موثر نبوده،لااقل به دعای فقرا و نذر و اطعام هزار گوسفند می بایست فرزند من نجات می یافت.)).ضیاء خان در حالی که شجاع الدوله را دلداری می دهد می گوید:قربان این فرمایش را نفرمایید،چرا که هم خدایی هست و هم پیغمبری،اما می دانید که فرمانفرمای جهان نیز نظم مملکت خود را به هزار گوسفند رشوه ی فرمانفرما ما نمی فروشد.




خسروشاهی ::: پنج شنبه 90/3/12::: ساعت 9:37 صبح

   1   2      >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 4


بازدید دیروز: 2


کل بازدید :38069
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
خسروشاهی
این وبلاگ مخصوص جوانان خسروشهر میباشد وهر هفته روزهای پنجشنبه با مطالب و نوشته های گوناگون به روز خواهد شد خسروشاهی هایی که می خواهند نوشته هایشان در این هفته نامه درج گردد می توانند با ایمیل یا در قسمت نظرها با ما در ارتباط باشند در ضمن حتما نظر وپیشنهاد وانتقاد یادتان نرود
 
 
>>آرشیو شده ها<<
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<